کوچ ستاره ها از تلویزیون؛ داستانی که تکرار می گردد!
به گزارش وبلاگ فروش، چند ماه پیش هم این اتفاق برای سروش صحت و کتاب باز ش افتاده بود. چنان که پیش تر از او برای حسن فتحی، ایرج طهماسب، مرضیه برومند، عادل فردوسی پور، مزدک میرزایی، بیژن بیرنگ و البته مهم تر از همه برای رضا عطاران.
پولاد امین| و بالاخره چند روز پیش رامبد جوان -بعد از شایعات بسیار- در آخرین قسمت برنامه خندوانه با بغض از احتمال خاتمه همیشگی این برنامه پرمخاطب شبکه نسیم گفت.
پیش تر، البته تنها چند روز پیش تر، احسان علیخانی هم با لحنی که می خواست احتمال ادامه برنامه عصر تازه را زنده نگه دارد، از خاتمه این برنامه گفته بود.
البته خاتمه کار ستاره های بی جانشین تلویزیون منحصر به این دو چهره محبوب نمی گردد. این روز ها شایعاتی درباره تکرار این اتفاق برای مهران مدیری هم وجود دارد و شنیده می گردد دورهمی مدیری هم به خندوانه و عصر تازه ملحق خواهد شد.
چند ماه پیش هم این اتفاق برای سروش صحت و کتاب باز ش افتاده بود. چنان که پیش تر از او برای حسن فتحی، ایرج طهماسب، مرضیه برومند، عادل فردوسی پور، مزدک میرزایی، بیژن بیرنگ و البته مهم تر از همه برای رضا عطاران.
داستانی تکراری که اگر در اواخر سال بشنویم برای رضا رشیدپور و علی ضیا، دو مجری پرکار و محبوب تلویزیون هم اتفاق افتاده، برای کمتر کسی شگفت انگیز خواهد بود.
داستان تکراری کوچ ستاره ها از تلویزیون دلایل پرشماری دارد. عده ای در پی این اتفاق تلویزیون را ملامت می نمایند که توان یا تمایلی برای حفظ ستاره هایش -که اغلب در خود تلویزیون بزرگ شده بودند- نداشته و به خاطر سخت گیری، قوانین و قواعد کنترل گرایانه یا هر علت دیگری آن ها را از دست داده است.
عده ای دیگر هم این اتفاق را به علت فضاسازی های رسانه هایی می دانند که باعث شده ستاره ها با احساس سرشکستگی از کار برای رسانه ملی عطای این کار را به لقایش بخشیده و معروفیت و محبوبیت خود را در جایی دیگر خرج نموده و بخت خود را جایی دیگر بجویند.
اما گروهی دیگر نیز هستند که کوچ ستاره ها از تلویزیون را با توجه به شرایط عمدتا مالی حاکم بر فضای کاری تلویزیون و شبکه نمایش خانگی طبیعی و منطقی می دانند.
از نظر این عده وقتی در شبکه نمایش خانگی، در یک شرایط کاری تقریبا مشابه، قرار است چندین و چند برابر دستمزدی که از عوامل اصلی تولیدنماینده یک سریال در تلویزیون خواهند گرفت، به آن ها پرداخت گردد، چرا باید از کوچ آن ها تعجب کرد یا آن ها را زیر سوال برد که چرا رسانه ملی را رها نموده و در فضایی دیگر کارشان را ادامه داده اند؟!
البته این سکه روی دیگری دارد. از نظر بعضی از کارشناسان، برد و بازتاب حضور در تلویزیون قابل قیاس با شبکه نمایش خانگی نیست و این موضوع می تواند هر کمبودی را در این عرصه توجیه کند.
به باور این عده؛ در شرایطی که ضعیف ترین سریال های تلویزیون هم یک آمار حداقلی چهار پنج میلیون نفری دارند و این در حالی است که طبق آمار های ارائه شده هیچ کدام از سریال های نمایش خانگی بیش از دو میلیون مخاطب نداشته اند؛ این امر به واسطه تاثیراتی که می تواند بر کارنامه و محبوبیت و در نتیجه دستمزد های بعدی ستارگان داشته باشد، قابل توجیه است.
منبع: شهروند آنلاین
منبع: فرادید