مرگ نویسندگان فرا رسیده است؟
به گزارش وبلاگ فروش، مگر اینکه در شش ماه گذشته زیر بارش برف سنگین و بدون سیگنال تلفن همراه زندگی کرده باشید در غیر این صورت در مورد انبوهی از اخبار در مورد نسل تازه هوش مصنوعی قطعا شنیده اید به ویژه آن که چت بات جی پی تی (Chat GPT) در هفته ای که از آغاز به کارش گذشته از صفر کاربر به چندین میلیون کاربر رسیده است.
به گزارش وبلاگ فروش، حدس و حدس در مورد چت جی پی تی از افراد کنجکاو گرفته تا افراد عصبانی از فضای آن را شامل می شود. برخی می گویند این به معنای مرگ گوگل است، زیرا در ارائه پاسخ پرسش ها بسیار خوب عمل می کند از دستور العمل های فوری در مورد آن چه در حال حاضر در یخچال دارید گرفته تا تعریف فیزیک کوانتوم به زبان فرانسوی (یا لاتین، یا ارمنی، یا پنجابی، یا سومری) را به خوبی انجام می دهد.
برخی دیگر فراتر رفته و می گویند ChatGPT و جانشینان ناگزیر باهوش تر آن مرگ فوری آموزش سنتی را به تصویر می کشند. چگونه می توانید دانش آموزان را با تکالیف انشاء به خانه بفرستید در حالی که با روشن کردن لپ تاپ های شان می توانند بگویند: هی، ChatGPT یک مقاله 1000 کلمه ای خوب در سطح A درباره مکبث بنویس و چند ثانیه بعد کار آماده است. معلمان و سخنرانان مانند هزاران حرفه یقه سفید دیگر قرار است به شیوه های گیج کننده ای تحت تاثیر ماشین هایی قرار گیرند که قادر به فکر کردن هستند.
به زودی نویسنده انسانی به انتها راه خواهد رسید و رایانه ها این کار را به شکلی بهتر انجام خواهند داد. تمام نوشتن یک الگوریتم است. تمام نوشتن عبارت است از فرایند یا مجموعه ای از قوانین که باید در محاسبات یا سایر عملیات حل مسئله دنبال شوند. مشکل اساسی که باید در نوشتن حل شود آن است که چگونه اطلاعات را در قالب واژگان منتقل کنیم.
رایانه ها در الگوریتم ها خوب هستند. این بدان معناست که با داده های کافی (برای مثال تمام واژگانی که در اینترنت نوشته شده اند) رایانه ها می توانند در اجرای الگو های زبان واقعا خوب باشند. این همان چیزی است که در ChatGPT می بینیم. به خصوص که هوش مصنوعی یک قطعه در تکمیل اتوماتیک الگوریتمی محسوب می شود: پیش بینی کلماتی که معمولا باید دنبال شوند و این کار از روی کلماتی که پیش تر داده شده اند صورت می گیرد. البته الگوریتم های متعدد، پیچیده، لایه ای و به هم پیوسته در بیشتر نوشته ها وجود دارند. برخی باید از الگوریتم های داستان و برخی باید از الگوریتم های آکادمیک، یا هایکو، اسناد طلاق و یا نمایشنامه پیروی کنند. با این وجود، تمام آن الگوریتم ها ترکیبی از الگو ها هستند.
بنابراین، در نهایت همگی مستعد اتوماسیون (اتوماتیک سازی) می باشند. برای مثال، یک شعر را در نظر بگیرید. الگوریتم هایی که در اینجا کار می کنند زبان، معنا، اندازه، قافیه و نحو را مشخص می کنند. اکنون ChatGPT می تواند شعری ساده بسراید و آن کار را به خوبی انجام دهد. با این وجود، در مورد هنر والاتر و اشعار پیچیده تر هوش مصنوعی اکنون قادر به این کار نیست. با این وجود، مطلقا هیچ دلیلی وجود ندارد که نشان دهد جانشین ChatGPT نمی تواند چنین کاری را انجام دهد.
در نتیجه، در ابتدا از ماشین ها برای نگارش آثار آکادمیک از جمله مقالات و متون علمی خسته کننده استفاده خواهد شد. سپس ماشین ها قادر خواهند بود آثار مرتبط با روزنامه نگاری سطح پایین، بازاریابی، متون حقوقی و متون حوزه فناوری را بنویسند. سپس قادر به روزنامه نگاری سطح بالا همراه با ژانر داستانی، تاریخ، زندگی نامه، فیلمنامه و درام تلویزیونی خواهند بود و در نهایت می توانند یک رمان طولانی شگفت انگیز بنویسند.
در نتیجه، باید پرسید آیا هیچ نویسنده ای زنده باقی خواهد ماند؟ ممکن است از چند نام تجاری انسانی برای ترویج داستان های گران قیمت نوشته شده از طریق ماشین ها استفاده شود. خاطره نویسی و سفرنامه نویسی ممکن است عرصه خوبی برای کار نویسندگان انسانی باشند، زیرا رایانه ها نمی توانند وارد جنگ شوند، معتاد شوند یا موهیتو های عالی را در مالدیو بنوشند! شاید ژانری از ادبیات مقاومت وجود داشته باشد چیز هایی که به خوبی ادبیات ماشینی نیستند، اما ارزش عاطفی رادیکالی دارند، زیرا متعلق به ما انسان ها هستند و زنده مانده اند. با این وجود، برای سایر عرصه ها سرنوشت بد، غم انگیز و محتومی وجود دارد. پنج هزار سال از کلام مکتوب بشر می گذرد. 500 سال افراد با همین واژگان انسانی زندگی کرده شغل پیدا کرده اند و حتی معروفیت کسب کرده اند. حال در دنیای هوش مصنوعی این شرایط به شکلی کاملا ناگهانی به انتها خواهد رسید.
منبع: اسپکتیتر
منبع: فرارو