احمدرضا را بکارید!

به گزارش وبلاگ فروش، خبرنگاران ، فاضل ترکمن: احمدرضا احمدی را نکاوید! تمام او قلب است. قلب را که نمی گردد بی واسطه کاوید. نمی گردد دید یا شنید. مگر خودش نگفته بود: پسرکی به نام احمدرضا احمدی گم شده است و در کتاب دیگری مژدگانی برای یابنده احمدرضا احمدی مشخص نموده بود. احمدرضا را نکاوید! او را در ترکیب ها و توصیف های بی کران انبوه شعرهایی که دارد، پیدا کنید. تمام او شعر است. احمدرضا قلبِ شعرِ امروز ماست.

احمدرضا را بکارید!

ژست برندارید که برای احمدرضا در آستانه هشتاد ویک سالگی از تئوریسن های پست مدرن و نظریه های فلان نظریه پرداز نمی دانم کجایی حرف بزنید. عصبانی اش می کنید! حق دارد. کسی که خودش جریان ساز موج نوی شعر فارسی است و از اولین کسانی که کلاسیک زده ها را با آن طنازی منحصر به فرد خودش به جراحی می کشد و بعد با خیالِ سیال، سیم های خاردار مرز میان شعر و نثر را برمی دارد. او کسی نیست که شاعرانگی را لزوماً در وزن و قافیه و ردیف یا رسم الخط های عجیب وغریب شعرهای سپید جست وجو کند. اصالت شعر برای احمدرضا در تخیل و عاطفه و پاکیزگی کلماتش خلاصه می گردد. شاعری که شبیه خودش شعر می نویسد و تا اطلاع ثانوی تحت تاثیر نیست! شاعری مؤثر که فقط همین یک سطر از شعر اگر دانه بمیرد به تنهایی برای اثبات کیفیت ذهن خلاق او کافی است:

- از انگشتانم برای بچه ها مداد رنگی بسازید...

کدام شاعر دیگری را می شناسید که با دست خودش برای دستان خودش چنین وصیتی کند؟! همین است که به تعبیر خودش می گویم او را نکاوید! به جایی نمی رسید. احمدرضا احمدی شاعر تمام وقت است. شاعری نیست که با انگ هایی از این نظیر که شعرت سیاسی نیست، گوشه بگیرد. اغلب اوقات این شعر سیاسی هم از آن پزهای متظاهرانه است و احمدرضا با سیاستِ شعر سر وکار دارد؛ نه شعر سیاسی. در کتاب تابستان و غم و در شعرِ شاعر می گوید:

شما

که از زندگی خوشحال هستید

و در باغ ها پناه گرفته اید

به یاری شاعر بیایید

ای همه شما

خوشحال از روز و شب و باغ ها

شاعر نه باغ ها را دیده است

نه وسعت باغ ها را می داند.

می بینید؟ او از سیاست شعر به شعر سیاسی می رسد و دایره واژگان و هوای ابری کلمات خودش را دارد که در آن جایی برای شعار سیاسی نیست. پس احمدرضا را نکاوید! قدکشیدن و شکوفه دادن و ریشه تنومندش را در شعرها و نثرها و داستان ها و نمایشنامه هاش پیدا کنید. در کتاب هایی که برای بچه ها می نویسد. در صدایی که تنهاست و به تنهایی می ماند. احمدرضا را نکاوید! احمدرضا را بکارید! او دانه به دانه، برگ به برگ، شاخه به شاخه خودِ شعر است. بذری همواره درست کار و کاردرست که حوصله غلط گیری های سمی را ندارد! احمدرضا را بکارید و شک نکنید کسی نمی تواند چنین درختی را از سر راه شعر بردارد.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران

به "احمدرضا را بکارید!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "احمدرضا را بکارید!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید